علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 4 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

تاب بازی

  تاب تاب عباسی                                    خدا منو نندازی   اگه می خوای بندازی                               تو بغل مامان جونی بندازی     عاشق خنده هاتم   ...
26 آذر 1390

خدایا شکرت که ...

خدایا شکرت که لیاقت داشتم توی دلم یک فرشته گذاشتی خدایا شکرت که تونستم با اولین صدای قلبش گریه کنم خدایا شکرت که با اولین سونوگرافیش فهمیدم موجودی در درون من جای گرفته و بودنش به بودن من گره خورده   خدایا شکرت که تکونهایش را در بطن وجودم حس کردم خدایا شکرت که توانستم 9 ماه بارداری را با تمام سختیهایش را با کمک همسر مهربان و دلسوزم پشت سر بگذارم خدایا شکرت که تمام استرس هام با یاد تو و به امید دیدن رویش تمام میشد خدایا شکرت که زایمان سختی نداشتم و دکتر بسیار خوبی داشتم خدایا شکرت که توانستم تمام هستی ام را در آغوش بگیرم و لمسش کنم خدایا شکرت که او با شیر خودم تغذی...
21 آذر 1390

کتاب خوندن عشق مامان

عزیزم اینقدر به کتاب خوندن و البته خوردن کتابها علاقـــــــــــــــــــــــــه داری هر وقت عمه فاطمه می خواد درس بخونه و کتابهاشو از کمد در میاره شما با سرعت نور چهار دست و پا میری که کتاباشو برداری   عمه هم یک کتاب دیگه بهت میده که اونو بخونی و بخوری     ...
19 آذر 1390

تلاش برای ایستادن و رفتن

عزیزکم، نازنینم، فرشته کوچولوی من تو داری کم کم بزرگ می شوی و خوشحالم از اینکه می توانم بالندگی و رشدت را ببینم الان حدود یک هفته هست که دستت رو به میز، صندلی، مبل میگیری و روی پاهای کوچولوت بلند می شوی وچند قدمی هم را میری   مبل که می بینی سریع به سمت مبل چهار دست و پا میری   اول یک دستت را روی مبل میگذاری   بعد دست دیگرت را روی مبل میگذاری و خودت را به سمت بالا می کشی   هوراااا موفق شدی بایستی   همش دوست داری بایستی برات فرقی نمی کنه کجا باشه اینجا سعی میکنی زانوی عمه‌ات را بگیری و بلند بشوی     ...
18 آذر 1390

اولین محرم دردونه ما

کوچولوی دوست داشتنی من، امسال اولین سالی که در ماه محرم در کنار ما هستی، پارسال در همین ایام شما تو دلم بودی و حال چندان خوبی نداشتم. برای اینکه صحیح و سالم به دنیا بیایی هزار تا نذر و نیاز کردیم و خدا را هزاران هزار بار شکر که امسال صحیح و سالم  در کنارمان هستیم. از اول محرم تا امروز که ششم ماه محرم هست به مراسم های مختلفی رفتی و خوشبختانه در مراسم های عزاداری امام حسین پسر خیلی خیلی خوبی بودی.   دوست دارم با این ایام و با این مراسم آشنا بشی و بتوانی راه و رسم این بزرگواران را سرلوحه و سر مشق زندگیت قرار دهی   انشاءالله شش ماه امام حسین (علی اصغر) نگهدارت باشه     چقدر برای ...
18 آذر 1390

7 ماهگی و آش دندونی

پسرکم، خوشگلکم، نازنینم 7 ماهگیت مبارگ 7 ماه که زندگی من و بابا مهدی رو سرشار از عشق و محبت کردی 7 ماه که احساس می کنم با داشتن تو همه دنیا از آن منه 7 ماه که حس مادر شدن رو به خوبی لمس می کنم     این لباسی که تنم هست مادر جون واسم بافته دست گلش درد نکنه خیلی قشتگه     کوچولوی مامانی اولین مروارید تو دهنت 2 هفته پیش جوونه زد نمی دونستم کی میخواد در بیاد اما 2 روز قبل از اینکه 7 ماهگیت تموم بشه مروارید کوچولوت خودشو نمایان کرد مامان پروین هم آش دندونی شما را با جشن هفت ماهگیت برگزار کرد   بی نهایت با صداقت تا قیامت عاشقتم علی آقا وسط سفره آش دند...
5 آذر 1390